امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Credibly

    ˈkredəbli ˈkredəbli
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb
    (به‌گونه‌ای که بتوان آن را باور کرد یا به آن اعتماد کرد) به‌طور قابل‌باور، به‌طور باورپذیر، به‌طور قانع‌کننده، به‌طور قابل‌اتکا

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - He can talk credibly about the details.
    - او می‌تواند به‌طور قانع‌کننده در مورد جزئیات صحبت کند.
    - The 1920s period is portrayed very credibly.
    - دهه‌ی ۱۹۲۰ به‌طور بسیار باورپذیر به تصویر کشیده شده است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد credibly

    1. adverb Easy to believe on the basis of available evidence
      Synonyms: plausibly, believably, probably
      Antonyms: incredibly

    لغات هم‌خانواده credibly

    ارجاع به لغت credibly

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «credibly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/credibly

    لغات نزدیک credibly

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند