فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Crenellate

توضیحات:

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: crenelate

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

کنگره‌دار کردن، دارای کنگره کردن، دندانه‌دار کردن (دیوار قلعه و برج و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The castle was crenellated to provide better defense against enemy attacks.

قلعه به منظور دفاع بهتر در برابر حملات دشمن کنگره‌دار شد.

The wealthy landowner decided to crenelate his manor house.

زمین‌دار متمول تصمیم گرفت خانه‌ی اربابی‌اش را کنگره‌دار کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crenellate

  1. verb supply with battlements
    Synonyms:
    crenelate crenel

ارجاع به لغت crenellate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crenellate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crenellate

لغات نزدیک crenellate

پیشنهاد بهبود معانی