با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Cribbing

    American: ˈkrɪbɪŋ British: ˈkrɪbɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun
    (در امتحان) تقلب، نت کشیدن، رونویسی (از روی ورقه‌ی دیگری)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    noun
    ورقه‌ی تقلب، نت، رونویسی (ورقه‌ی دیگری)
    noun
    (معدن و تونل و غیره) شمع، چوب بست، طاق نگهدار، طاقبند
    noun
    رجوع شود به: crib biting
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد cribbing

    1. verb To reproduce (the artistic work of another, for example) illicitly
      Synonyms: plagiarizing, pirating

    ارجاع به لغت cribbing

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cribbing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cribbing

    لغات نزدیک cribbing

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی