با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Firetruck

    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      firetrucks

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    ماشین آتش‌نشانی، ماشین اطفای حریق

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - A firetruck was leading the parade.
    - ماشین آتش‌نشانی رژه را هدایت می‌کرد.
    - A state police cruiser was involved in a collision with a firetruck.
    - ماشین گشتی پلیس ایالتی با ماشین اطفای حریق برخورد کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد firetruck

    1. noun truck used to fight fires
      Synonyms: fire engine, hook and ladder, ladder truck

    ارجاع به لغت firetruck

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «firetruck» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/firetruck

    لغات نزدیک firetruck

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند