معنی Florence به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈflɔːrəns ˈflɒrəns

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

جغرافیا فلورانس (شهری در ایتالیا)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- We visited the Uffizi Gallery in Florence to see famous works of art.

- ما از گالری اوفیتزی در فلورانس بازدید کردیم تا آثار هنری معروف را ببینیم.

- beautiful architecture and rich history of Florence

- معماری زیبا و تاریخ غنی فلورانس

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد Florence

noun A city in central Italy on the Arno; provincial capital of Tuscany; center of the Italian Renaissance from 14th to 16th centuries

Synonyms: firenze

ارجاع به لغت Florence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «Florence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/florence

لغات نزدیک Florence

- floral leaf
- florally
- Florence
- florentine
- flores sea

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel