فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Franco

fræŋkoʊ- fræŋkəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • ژنرال فرانکو (دیکتاتور اسپانیا)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد franco

  1. noun Spanish general whose armies took control of Spain in 1939 and who ruled as a dictator until his death (1892-1975)
    Synonyms: Francisco Franco, El Caudillo, General Franco

ارجاع به لغت franco

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «franco» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/franco

لغات نزدیک franco

پیشنهاد بهبود معانی