فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Immigrant Parent

    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      immigrant parents

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    collocation noun countable
    والد مهاجر، پدر/مادر مهاجر (فردی که به کشور جدیدی مهاجرت کرده و فرزندان خود را در آن‌جا بزرگ می‌کند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - Immigrant parents often face numerous challenges.
    - والدین مهاجر اغلب با چالش‌های بی‌شماری روبرو هستند.
    - Every immigrant parent hopes for a brighter future for their children.
    - آرزوی هر والد مهاجر، آینده‌ای روشن‌تر برای فرزندانش است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد immigrant parent

    1. noun a person who has moved from one country to another and has children in the new country

    ارجاع به لغت immigrant parent

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «immigrant parent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/immigrant-parent

    لغات نزدیک immigrant parent

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه