با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Linecut

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    (چاپ و لیتوگرافی و صحافی) صفحه‌ای چاپی که دارای خط‌کشیِ حکاکی‌شده است و در چاپ برجسته کاربرد دارد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The linecut technique is the simplest and least expensive process.
    - تکنیک صفحه‌ی خط‌کشیِ حکاکی‌شده، ساده‌ترین و ارزان‌ترین فرایندِ [چاپ برجسته] است.
    - A linecut is used in letterpress printing.
    - از صفحه‌ی خط‌کشی‌شده‌ی دارای حکاکی‌ در چاپ برجسته استفاده می‌شود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد linecut

    1. noun photoengraving from line drawing
      Synonyms: letterpress printing plate, line engraving

    ارجاع به لغت linecut

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «linecut» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/linecut

    لغات نزدیک linecut

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار