معنی lollipop به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈlɑːlipɑːp ˈlɒlipɒp

توضیحات

همچنین lollypop نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار lollipop رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

آب‌نبات چوبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- My 3 year old daughter loves to suck on her cherry lollipop.

- دختر ۳ ساله‌ام عاشق مکیدن آب‌نبات چوبی گیلاس است.

- I happily licked my lollipop.

- باخوشحالی آب‌نبات چوبی‌ام را لیسیدم.

- She purchased a lollypop.

- یک آب‌نبات چوبی خرید.

noun countable

lollipop, تابلوی ایست (به‌ویژه در مقابل مدرسه)

انگلیسی بریتانیایی تابلوی ایست (به‌ویژه در مقابل مدرسه)

- The lollipop at the school crossing served as a warning to drivers to stop.

- تابلوی ایست در تقاطع مدرسه به‌منزله‌ی هشدار به رانندگان برای نوقف بود.

- He held up the lollipop to stop the cars.

- تابلوی ایست را بالا نگه داشت تا ماشین‌ها را متوقف کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lollipop

noun Hard candy on a stick

Synonyms: sucker, sweet, ice-lolly, confection, lolly, all-day-sucker, popsicle

ارجاع به لغت lollipop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «lollipop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lollipop

لغات نزدیک lollipop

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند