فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Popsicle

ˈpɑːpsɪkl ˈpɒpsɪkl

شکل جمع:

popsicles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

بستنی یخی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The kids happily licked their popsicles at the park.

بچه‌ها با خوشحالی بستنی یخی‌هایشان را در پارک لیس زدند.

The colorful popsicle melted quickly in the sun.

بستنی یخی رنگارنگ زیر آفتاب به سرعت آب شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد popsicle

  1. noun ice cream or water ice on a small wooden stick
    Synonyms:
    lolly ice-lolly lollipop

ارجاع به لغت popsicle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «popsicle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/popsicle

لغات نزدیک popsicle

پیشنهاد بهبود معانی