با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید
خرید اشتراک

    Monoplane

    ˈmɑːnəpleɪn ˈmɒnəʊpleɪn
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    هواپیمای ‌تک‌باله

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - The monoplane revolutionized aviation in the early 20th century.
    - هواپیمای ‌تک‌باله در اوایل قرن بیستم تحولی در هوانوردی ایجاد کرد.
    - The monoplane soared through the sky.
    - هواپیمای ‌تک‌باله در آسمان اوج گرفت.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد monoplane

    1. noun An airplane
      Synonyms: airplane, single-seater, aircraft

    ارجاع به لغت monoplane

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «monoplane» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/monoplane

    لغات نزدیک monoplane

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار