مونوپاد، تکپایه (وسیلهای برای قرار دادن گوشی بر روی آن برای گرفتن عکس)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The photographer used a monopod to stabilize his camera.
عکاس از یک مونوپاد برای تثبیت دوربین خود استفاده کرد.
I need to buy a new monopod for my upcoming photography trip.
برای سفر عکاسیام باید یک تکپایهی جدید بخرم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «monopod» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/monopod