فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Monopod

ˈmɑnəˌpɑd ˈmɒnəˌpɒd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

مونوپاد، تک‌پایه (وسیله‌ای برای قرار دادن گوشی بر روی آن برای گرفتن عکس)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The photographer used a monopod to stabilize his camera.

عکاس از یک مونوپاد برای تثبیت دوربین خود استفاده کرد.

I need to buy a new monopod for my upcoming photography trip.

برای سفر عکاسی‌ام باید یک تک‌پایه‌ی جدید بخرم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت monopod

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «monopod» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/monopod

لغات نزدیک monopod

پیشنهاد بهبود معانی