معنی once and for all به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom

به‌ طور قطع، قاطعانه، بی‌چون‌و‌چرا، برای همیشه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- We have to decide, once and for all, whether we want to ask Dad for money.

- باید تصمیم قطعی بگیریم که آیا می‌خواهیم از بابا طلب پول کنیم یا نه؟

- Let's settle this once and for all.

- بیایید این قضیه را برای همیشه فیصله دهیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد once and for all

adverb finally

Synonyms: after all, at last, at long last, at the end, conclusively, in conclusion, in the end, it’s about time, sooner or later

ارجاع به لغت once and for all

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «once and for all» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/once-and-for-all

لغات نزدیک once and for all

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند