با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Pitchman

    ˈpɪtʃmən ˈpɪtʃmən
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun plural
    (در پیاده‌رو یا نمایشگاه و غیره) دست‌فروش اشیای تفننی و جدید

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    noun plural
    (عامیانه) فروشندهی گزافه گو، فروشندهی چاخان و سمج
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد pitchman

    1. noun Someone who travels about selling his wares (as on the streets or at carnivals)
      Synonyms: peddler, pedlar, packman, hawker

    ارجاع به لغت pitchman

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pitchman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pitchman

    لغات نزدیک pitchman

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند