آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Pitchfork

ˈpɪtʃfɔːrk ˈpɪtʃfɔːk

معنی pitchfork | جمله با pitchfork

noun verb - transitive

دوشاخه، چنگال، شانه، پنجه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

He pitchforked the hay into the truck.

او کاه را با چنگک توی کامیون می‌انداخت.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pitchfork

  1. noun an implement
    Synonyms:
    three-tined fork hayfork header fork
  1. verb lift with a pitchfork
    Synonyms:

ارجاع به لغت pitchfork

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pitchfork» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pitchfork

لغات نزدیک pitchfork

پیشنهاد بهبود معانی