Preset

    ˈpriːset ˈpriːset ˈpriːset ˈpriːset
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      presets

    • وجه وصفی حال:

      presetting

    • شکل جمع:

      presets

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    adverb
    قبلاً چیدن و قرار دادن، قبلاً مرتب کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    adverb
    از پیش نشاندن
    - to preset an alarm clock
    - ساعت هشدار را (از پیش) تنظیم کردن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد preset

    1. adjective Set in advance
      Synonyms: predetermined

    ارجاع به لغت preset

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «preset» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/preset

    لغات نزدیک preset

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند