Red-eye

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• noun countable informal
  انگلیسی آمریکایی سفر پرواز شبانه
  لغات مربوط به سفر در انگلیسی
  • - I booked a red-eye flight so that I could arrive at my destination early in the morning.
  • - پرواز شبانه‌ای را رزرو کردم تا صبح زود به مقصد برسم.

  • - The red-eye from New York to Los Angeles was packed with tired passengers.
  • - پرواز شبانه‌ی نیویورک به لس آنجلس مملو از مسافران خسته بود.
• noun uncountable
  قرمزی چشم (عکاسی)
  • - The little girl's red-eye in the photo made her look like a vampire.
  • - قرمزی چشم دختر کوچک در عکس او را شبیه خون‌آشام کرده است.

  • - The photographer had to edit out the red-eye in all of the pictures from the party.
  • - عکاس باید قرمزی چشم را در تمام عکس‌های مهمانی ادیت می‌کرد.
• noun
  ویسکی ارزان
  • - The bartender poured a glass of red-eye for the tired traveler.
  • - میخانه‌چی یک گیلاس ویسکی ارزان برای مسافر خسته ریخت.

  • - Despite its low price, red-eye had a good taste.
  • - ویسکی ارزان علی‌رغم قیمت پایینش طعم خوبی داشت.