با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Suede

    sweɪd sweɪd
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    همچنین suède نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار suede رایج است.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    جیر (نوعی چرم نازک پرزدار)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - He purchased a pair of suede gloves.
    - یک جفت دستکش جیر خرید.
    - black suède
    - جیر مشکی
    noun uncountable
    پارچه‌ی جیرنما
    - The fashion designer decided to use suede as the main fabric for her new collection of handbags.
    - این طراح مد تصمیم گرفت از پارچه‌ی جیرنما به عنوان پارچه‌ی اصلی برای مجموعه‌ی جدید کیف‌های دستی خود استفاده کند.
    - The curtains were made of a thick suede.
    - پرده‌ها از پارچه‌ی جیرنمای ضخیم ساخته شده بودند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد suede

    1. noun A fabric made to resemble suede leather
      Synonyms: suede cloth, suede leather

    ارجاع به لغت suede

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «suede» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/suede

    لغات نزدیک suede

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی