آخرین به‌روزرسانی:
Travel Alone
معنی travel alone | جمله با travel alone
collocation
تنها سفر کردن
لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I enjoy traveling alone.
من از تنها سفر کردن لذت می برم.
She decided to travel alone around the world.
او تصمیم گرفت به تنهایی به دور دنیا سفر کند.
ارجاع به لغت travel alone
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «travel alone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/travel-alone
لغات نزدیک travel alone
- - travel agency
- - travel agent
- - travel alone
- - travel arrangements
- - travel blanket