کارمند آژانس مسافرتی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The travel agent booked our flights.
کارمند آژانس مسافرتی پروازهای ما را رزرو کرد.
The travel agent gave us a list of recommended hotels.
کارمند آژانس مسافرتی به ما فهرستی از هتلهای پیشنهادی داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «travel agent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/travel-agent