آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Travel Agent

ˈtrævəl ˈeɪdʒənt ˈtræv(ə)l ˈeɪdʒ(ə)nt

معنی travel agent | جمله با travel agent

collocation noun countable B1

کارمند آژانس مسافرتی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The travel agent booked our flights.

کارمند آژانس مسافرتی پروازهای ما را رزرو کرد.

The travel agent gave us a list of recommended hotels.

کارمند آژانس مسافرتی به ما فهرستی از هتل‌های پیشنهادی داد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت travel agent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «travel agent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/travel-agent

لغات نزدیک travel agent

پیشنهاد بهبود معانی