با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Vibe

    ˈvaɪb vaɪb
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      vibes

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable informal
    حال و هوا، احساس درونی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The party had a great vibe.
    - مهمانی حال و هوای خوبی داشت.
    - The beach has a relaxing vibe.
    - ساحل حال و هوای آرامش‌بخشی دارد.
    verb - intransitive informal
    دوستداشتن، احساس راحتی و خوشحالی داشتن (با کسی یا چیزی)
    - The two friends vibe well together and always have a good time.
    - این دو دوست احساس خوشحالی با یکدیگر دارند و همیشه اوقات خوبی را سپری می‌کنند.
    - The new restaurant has a trendy and modern vibe that attracts a younger crowd.
    - رستوران جدید فضایی شیک و مدرن دارد که جوان‌ترها در آنجا احساس خوبی دارند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد vibe

    1. noun A distinctive emotional aura experienced instinctively
      Synonyms: vibration

    ارجاع به لغت vibe

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «vibe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vibe

    لغات نزدیک vibe

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی