با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Wagner

    ˈwæɡnər ˈwæɡnə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun
    واگنر (گروهی شبه‌نظامی یا شرکت نظامی خصوصی دارای وابستگی غیرمستقیم به ارتش روسیه)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - Wagner Group launches armed rebellion against Russian military.
    - گروه واگنر علیه ارتش روسیه شورش مسلحانه را آغاز کرد.
    - The Wagner Group is known for its involvement in various military operations across the globe.
    - گروه واگنر به دلیل مشارکت در عملیات‌های نظامی مختلف در سراسر جهان شناخته شده است.
    noun
    ریشارد واگنر (رهبر ارکستر و نظریه‌پرداز موسیقی و آهنگساز آلمانی)
    - My favorite opera is Tristan und Isolde by Wagner.
    - اپرای موردعلاقه من تریستان و ایزولده اثر واگنر است.
    - The museum held a special exhibit on the life and work of Richard Wagner.
    - در این موزه نمایشگاه ویژه‌ای از زندگی و آثار ریشارد واگنر برگزار شد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد wagner

    1. noun Austrian architect and pioneer of modern architecture (1841-1918)
      Synonyms: otto wagner
    2. noun German composer of operas and inventor of the musical drama in which drama and spectacle and music are fused (1813-1883)
      Synonyms: richard wagner, Wilhelm Richard Wagner

    ارجاع به لغت wagner

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «wagner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wagner

    لغات نزدیک wagner

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی