اطرافیان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نزدیکان، افراد نزدیک

فونتیک فارسی

atraafiyaan
اسم جمع
associated, attendants, followers, hangers on, retainers

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- آدم را از اطرافیانش می‌شود شناخت.

- A person can be known by the company he keeps.

- اطرافیانش از او محافظت می‌کردند.

- Her retainers protected her.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت اطرافیان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اطرافیان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/اطرافیان

لغات نزدیک اطرافیان

پیشنهاد بهبود معانی