کالوکیشن‌ (Collocation) در انگلیسی

business insurance

بیمه‌ی کار و کسب، بیمه‌ی تجاری

business is good (or bad)

کاسبی خوب (یا بد) است، وضع بازرگانی خوب (یا بد) است

but for

اگر به خاطر … نبود

but that

که

by all means

حتماً، البته، مسلماً، هرجور که شده، از هر طریق

by chance

تصادفاً، اتفاقی، الله‌بختی

by choice

به دل‌خواه خود، با گزینش فردی

by common (or mutual) consent

با رضایت همگان (یا طرفین)

by considerable

(آمریکا – محلی) به تعداد زیاد، به مقدار زیاد

by contrast, in contrast

در مقابل، در عوض، از سوی دیگر

by degrees

کم‌کم، به درجات

by force

به زور، به اجبار

by force of arms

به زور اسلحه

by golly

به خدا، واقعاً

by hand

با دست (نه با ماشین و غیره)

by heredity

از راه وراثت

by invitation only

فقط با (کارت) دعوت، فقط با دعوت‌نامه

by itself

خودبه‌خود، به خودی خود، فی‌نفسه، به‌الذاته

by mail

با پست، از طریق پست

by main force (or strength)

با زور زیاد، با نیروی زیاد، با قوه‌ی قهریه

by nature

طبیعتاً، طبعاً، ذاتی، از نظر خمیره، فطری

by oneself

1- بتنهایی، یک‌تنه، یکه، تنها 2- منفرداً، بدون کمک دیگری

by order of

بنا به دستور، طبق حکم، به فرمان

by ordinary

معمولاً، بر حسب معمول

by reason of

به‌دلیل، به‌‌واسطه‌ی

by request

طبق تقاضا، طبق درخواست، بنا به دعوت

by return (of post)

(انگلیس) با پست بعدی

by road

با ماشین، از طریق جاده

by rote

از روی حافظه (نه اندیشه و داوری)، طوطی‌وار، مانند بز اخوش

by sight

نظراً، بارؤیت، قیافتاً

by the clock (or according to the clock)

طبق ساعت، به موقع، با در نظر گرفتن زمان

by the dozen

دوجینی، دوازده تا دوازده تا

by the hour

به‌طور ساعتی

by the hundred

صدتا صدتا، صدتایی

by the lump (or in the lump)

یکجا، یکپارچه، جمعاً، چکی، روی‌هم‌رفته

by turns

یکی پس از دیگری، به‌نوبت، متناوباً

by water

با کشتی، از راه دریا (یا رودخانه)

by way of

1- از طریق، از راه 2- به‌خاطر

by weight

برحسب وزن، کیلویی

by what route

از چه طریق؟

by wholesale

1- به قیمت عمده‌فروشی 2- از طریق عمده‌فروشی 3- به‌طور گسترده، به مقیاس وسیع، یک باره، یکجا

by your leave

با اجازه‌ی شما

cake mix

آرد و سایر محتویات کیک که از پیش تهیه و در بسته به فروش می‌رسد.

cake tin

1- قالب کیک‌پزی 2- قوطی برای نگهداری کیک، ظرف کیک

call (something) into question

(به‌ویژه ازنظر اخلاقی) مورد‌تردید قرار دادن، زیر سؤال بردن

call a halt

دستور ایست دادن، (موقت) قطع فعالیت کردن

call deposit account

حساب سپرده‌ی دیداری (عندالمطالبه)

call into question

مورد سؤال یا تردید قرار دادن، زیر سؤال بردن

call loan

وام دیداری

call option

اختیار خرید یا عدم خرید (سهام و غیره)

call price

(سهام و غیره) ارزش اسمی

call the roll

حاضر غایب کردن

call time

(ورزش) تایم‌اوت گرفتن، درخواست تنفس کردن

call to account

1- توضیح خواستن 2- توبیخ کردن

call to mind

1- یادآور بودن، به‌یاد‌انداختن 2- به‌یادآوردن، به‌خاطر آوردن

call to order

جلسه را آغاز کردن، اعلام شروع جلسه را کردن

callable bonds

اوراق قرضه‌ی قابل پیش‌پرداخت (عندالمطالبه)

callable loan

وام پیش‌پرداخت‌پذیر (که وام گیرنده می‌تواند پیش از موعد بازپرداخت کند)

cam disk

صفحه‌ی بادامک

cam follower

پیرو بادامک

cam lever

اهرم بادامک

cam roller

غلطک بادامک

camel hair

پارچه‌ی برک، پشم شتر

camera base

پایه‌ی دوربین

camera box (or camera body)

جعبه یا بدنه‌ی دوربین

camera buckle

تاب خوردن فیلم در دوربین

camera car

خودرو دوربین‌دار

camera coverage

میدان پوشش دوربین

camouflage discipline

(ارتش) انضباط استتار، اصول و مقررات نهان‌سازی

campaign trail

(مبارزات انتخاباتی) مسیر سفرهای نامزد انتخابات