با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    آغازین به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    معادل انگلیسی لغت:
    Abecedarian, aboriginal, early, elemental, elementary, embryonic, first, inaugural, inchoate, incipient, initial, initiatory, introductory, maiden, Neanderthal, original, pirmary, preliminary, primal, prime, primeval, primitive, primordial, pristine, rough, rude, rudimentary, skele

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    pilot
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد آغازین

    1. ابتدایی، ازلی، اولین، اولیه، بدوی، مقدماتی، نخستین ≠ انتهایی

    ارجاع به لغت آغازین

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «آغازین» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آغازین

    لغات نزدیک آغازین

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند