فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

بدقلق به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی

badghelegh

bilious, crabbed, difficult, huffish, nasty, ornery, peevish, recalcitrant, stubborn, trying, ugly, unwieldy

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بدقلق

  1. مترادف:
    ناسازگار سرکش بدرام
    متضاد:
    خوش‌قلق

ارجاع به لغت بدقلق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بدقلق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بدقلق

لغات نزدیک بدقلق

پیشنهاد بهبود معانی