آخرین به‌روزرسانی:

گره خوردن به انگلیسی

معنی

فعل لازم
فونتیک فارسی / gereh khordan /

to foul, to knot, to snarl, to tangle, to become knotted or kinky, to tie , to come to a deadlock

در هم تنیده شدن، گِرویدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت گره خوردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گره خوردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گره خوردن

لغات نزدیک گره خوردن

پیشنهاد بهبود معانی