آخرین به‌روزرسانی:

گره خوردن به انگلیسی

معنی

در هم تنیده شدن، گِرویدن

فونتیک فارسی

gereh khordan
فعل لازم

to foul, to knot, to snarl, to tangle, to become knotted or kinky, to tie , to come to a deadlock

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت گره خوردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گره خوردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گره خوردن

لغات نزدیک گره خوردن

پیشنهاد بهبود معانی