با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید
خرید اشتراک

    Anti-intellectual

    American: ˈæntiˌɪntəˈlektʃuːəl British: ˈæntiˌɪntəˈlektʃʊəl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun adjective
    مخالف روشنفکران، ضد‌متفکر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - Anti-intellectual atmospheres never produce scholars.
    - محیط‌های ضدروشنفکری هرگز دانشمند نمی‌پرورانند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد anti-intellectual

    1. adjective Smug and ignorant and indifferent or hostile to artistic and cultural values
      Synonyms: philistine, obscurant
    2. noun A person who is uninterested in intellectual pursuits
      Synonyms: philistine, lowbrow

    ارجاع به لغت anti-intellectual

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «anti-intellectual» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/anti-intellectual

    لغات نزدیک anti-intellectual

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار