امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Asthmatic

    æzˈmæt̬ɪk æsˈmætɪk æsˈmætɪk
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      asthmatics

    معنی

    noun adjective
    تنگ‌نفس، دچار تنگی نفس، آسمی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد asthmatic

    1. adjective Relating to breathing with a whistling sound
      Synonyms:
      wheezing wheezy expiratory inspiratory rhinal sneezy snuffly snuffy
    1. noun
      Synonyms:
      sniffly

    ارجاع به لغت asthmatic

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «asthmatic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/asthmatic

    لغات نزدیک asthmatic

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return