با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Asthma

ˈæzmə ˈæsmə ˈæsmə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
آسم، بیماری آسم، تنگی نفس، نفس‌تنگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He suffers from asthma.
- او مبتلا به آسم است.
- Stress can bring on an asthma attack.
- استرس می‌تواند باعث حمله‌ی آسم شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد asthma

  1. noun Respiratory disorder characterized by wheezing; usually of allergic origin
    Synonyms: asthma-attack, anthracosilicosis, asbestosis, bronchiectasis, bronchiolitis, bronchopneumonia, coniosis, bronchial asthma, emphysema, empyema, pleurisy, pleuritis, siderosis, silicosis

ارجاع به لغت asthma

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «asthma» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/asthma

لغات نزدیک asthma

پیشنهاد بهبود معانی