با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Cl

    wʌnˈhʌndrədˈfɪfti wʌnˈhʌndrədˈfɪfti
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    abbreviation
    یک ماشین پر، کامیون پر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    abbreviation
    برحسب بار هر کامیون، کامیون کامیون
    abbreviation
    خط مرکزی
    abbreviation
    سانتیلیتر
    abbreviation
    قانون مدون
    abbreviation
    ادعا
    abbreviation
    کلاس، نوع
    abbreviation
    عبارت
    abbreviation
    ترخیص (پس از پرداخت وجه یا انجام تشریفات)
    abbreviation
    پارچه
    symbol uncountable
    شیمی عنصر شیمیایی (Cl) کلر، عنصر کلر، گاز کلر (نماد شیمیایی عنصر Chlorine)
    لیست لغات شیمی در انگلیسی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد cl

    1. A metric unit of volume equal to one hundredth of a liter
      Synonyms: chlorine, centiliter, centilitre, atomic number 17
    2. adjective Being ten more than one hundred forty
      Synonyms: one hundred fifty, 150

    ارجاع به لغت cl

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cl» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cl

    لغات نزدیک cl

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی