امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Eighty

    ˈeɪti ˈeɪti
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      eighties

    معنی و نمونه‌جمله

    noun A2
    هشتاد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - eighty tomans
    - هشتاد تومان
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد eighty

    1. adjective Being ten more than seventy
      Synonyms: 80, lxxx, fourscore
    2. noun The cardinal number that is the product of ten and eight
      Synonyms: 80, lxxx, fourscore

    Collocations

    • the eighties

      سالهای هشتاد (یعنی از 1980 تا 1989)

    ارجاع به لغت eighty

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «eighty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eighty

    لغات نزدیک eighty

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند