با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Fas

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    abbreviation
    (آمریکا) خدمات کشاورزی برون‌مرزی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    abbreviation
    (بازرگانی) رایگان تا کنار کشتی (درمورد هزینه‌ی حمل‌و‌نقل و غیره)
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد fas

    1. noun A congenital medical condition in which body deformation occurs or facial development or mental ability is impaired because the mother drinks alcohol during pregnancy
      Synonyms: fetal-alcohol-syndrome

    ارجاع به لغت fas

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fas» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fas

    لغات نزدیک fas

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی