امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Fire Extinguisher

    ˈfaɪərɪkˈstɪŋɡwɪʃər ˈfaɪərɪkˈstɪŋwɪʃə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    کپسول آتش‌نشانی، آتش‌خاموش‌کن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The fire extinguisher was mounted on the wall.
    - کپسول آتش‌نشانی به دیوار نصب شده بود.
    - I grabbed the fire extinguisher and rushed towards the burning building.
    - آتش‌خاموش‌کن را برداشتم و به سمت ساختمان در حال سوختن دویدم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت fire extinguisher

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fire extinguisher» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fire-extinguisher

    لغات نزدیک fire extinguisher

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند