Hand-to-hand

    ˌhændtəˈhænd ˌhændtəˈhænd ˈhændtəˈhænd
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری این لغت در حالت قید (adverb): hand to hand

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective adverb idiom
    تن‌به‌تن، دست به گریبان، دست به یقه، از نزدیک (معمولاً در مورد نبرد)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - a hand-to-hand combat among the trench's defenders and the attackers
    - نبرد تن‌به‌تن بین مدافعان سنگر و مهاجمان
    - The detectives searched the crime scene hand to hand.
    - کارآگاهان صحنه‌ی جنایت را از نزدیک گشتند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد hand-to-hand

    1. adjective Not distant in space
      Synonyms: at close quarters, face-to-face, facing, close

    ارجاع به لغت hand-to-hand

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hand-to-hand» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hand-to-hand

    لغات نزدیک hand-to-hand

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند