Hermaphroditic

hərˌmæfrəˈdɪtɪk hərˌmæfrəˈdɪtɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
(انسان، حیوان) دو جنسه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hermaphroditic

  1. adjective Of animal or plant; having both male female reproductive organs
    Synonyms: hermaphrodite, androgynous, intersexual, transsexual

ارجاع به لغت hermaphroditic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hermaphroditic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hermaphroditic

لغات نزدیک hermaphroditic

پیشنهاد بهبود معانی