با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Hernia

ˈhɜrːniə ˈhɜːniə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
پزشکی فتق، باد فتق، غُری، بادخایه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- he has a hernia
- او غر است. (مرض فتق دارد)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hernia

  1. noun Rupture in smooth muscle tissue through which a bodily structure protrudes
    Synonyms: herniation

ارجاع به لغت hernia

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hernia» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hernia

لغات نزدیک hernia

پیشنهاد بهبود معانی