فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Herniation
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
پزشکی فتق، برآمدگی، بیرون‌زدگی (خروج غیرطبیعی بافت یا اندام از محل طبیعی خود، که اغلب در نتیجه‌ی فشار یا آسیب به بافت‌های اطراف رخ می‌دهد)
لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Herniation can cause a lot of pain and discomfort.
فتق می‌تواند باعث درد و ناراحتی بسیاری شود.
Physical therapy can help alleviate the discomfort from herniation.
فیزیوتراپی می‌تواند به کاهش ناراحتی ناشی از فتق کمک کند.
مترادف و متضاد herniation
-
noun the abnormal protrusion of an organ or tissue through a defect or opening in the surrounding structure
ارجاع به لغت herniation
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «herniation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/herniation
لغات نزدیک herniation
- - hernia
- - herniate
- - herniation
- - hero
- - hero sandwich