جانورشناسی mule, hinny
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او قاطر را به گاری بست و بهسمت شهر به راه افتاد.
She hitched the mule to the cart and set off for town.
راه باریک و پرپیچ و خمی که فقط با قاطر قابل سفر بود.
A winding path that could only be travelled by mule.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «قاطر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قاطر