آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Ingrown

ˈɪnɡroʊɪŋ ˈɪnɡrəʊɪŋ

معنی ingrown | جمله با ingrown

adjective

روینده و رشدکننده در درون چیز دیگری، اصلی، فطری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

an ingrown nail

ناخن در گوشت فرورفته

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ingrown

  1. adjective growing abnormally into the flesh
    Synonyms:

ارجاع به لغت ingrown

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ingrown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ingrown

لغات نزدیک ingrown

پیشنهاد بهبود معانی