آخرین به‌روزرسانی:

Interventionist

ˌɪnt̬ərˈvenʃnɪst ˌɪntəˈvenʃnɪst

معنی‌ها

adjective

دخالت‌گر، مداخله‌جو

adjective

دخالت‌گرانه، مداخله‌جویانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت interventionist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «interventionist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/interventionist

لغات نزدیک interventionist

پیشنهاد بهبود معانی