با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Militantly

    ˈmɪlətntli ˈmɪlɪtntli
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb
    ستیزه‌جویانه، توأم با زور و خشونت، سرسختانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - She is militantly opposed to using animals for scientific tests.
    - او سرسختانه مخالف استفاده از حیوانات به‌منظورِ انجام آزمایش‌های علمی است.
    - They are militantly anti-imperialist.
    - آن‌ها ستیزه‌جویانه و سرسختانه ضد امپریالیست هستند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات هم‌خانواده militantly

    ارجاع به لغت militantly

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «militantly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/militantly

    لغات نزدیک militantly

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی