Playlist

    ˈpleɪlɪst ˈpleɪlɪst
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    فهرست پخش، لیست پخش (موسیقی و فیلم و غیره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - I created a playlist of my favorite songs for road trip.
    - فهرست پخشی از آهنگ‌های مورد علاقه‌ام برای سفر جاده‌ای ساختم.
    - The radio station's playlist for today includes a lot of classic rock songs.
    - لیست پخش ایستگاه رادیویی امروز شامل تعداد زیادی موسیقی راک کلاسیک می‌شود.
    - I created a new playlist on Spotify with all my favorite songs.
    - یک لیست پخش جدید از همه‌ی آهنگ‌های مورد علاقه‌ام در اسپاتیفای ساختم.
    - Can you share your playlist with me?
    - می‌توانی فهرست پخش‌ات را با من به اشتراک بگذاری؟
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد playlist

    1. noun A list of musical selections for performance or for broadcast by radio
      Synonyms: play list

    ارجاع به لغت playlist

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «playlist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/playlist

    لغات نزدیک playlist

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند