Playing Field

ˈpleɪɪŋˈfiːld ˈpleɪɪŋfiːld
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun phrase
میدان بازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد playing field

  1. noun athletic field
    Synonyms: arena, field, playground, recreation ground, sports field, stadium, turf

ارجاع به لغت playing field

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «playing field» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/playing field

لغات نزدیک playing field

پیشنهاد بهبود معانی