فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Promethium
prəˈmiːθiəm
prəˈmiːθiəm
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
uncountable
شیمی عنصر شیمیایی پرومتیم، عنصر پرومتیم
لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The discovery of promethium was a significant achievement in chemistry.
کشف پرومتیم دستاوردی مهم در شیمی بود.
Scientists discovered promethium in the mid-20th century.
دانشمندان پرومتیم را در اواسط قرن بیستم کشف کردند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
Scientists use promethium in certain types of atomic batteries.
دانشمندان از پرومتیم در انواع خاصی از باتری‌های اتمی استفاده می‌کنند.
مترادف و متضاد promethium
-
noun a soft silvery metallic element of the rare earth group having no stable isotope; was discovered in radioactive form as a fission product of uranium
ارجاع به لغت promethium
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «promethium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/promethium
لغات نزدیک promethium
- - promethean
- - prometheus
- - promethium
- - promibitive
- - promine