Sockdolager

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• noun slang
  انگلیسی آمریکایی چیزی نهایی یا تعیین‌کننده (به مثابه‌ی ضربه‌ای سنگین)، ضربه‌ی قاطع، پاسخ محکم
  • - The last-minute goal was a sockdolager that secured the team's victory.
  • - گل دقایق پایانی ضربه‌ای نهایی بود که پیروزی این تیم را تضمین کرد.

  • - His argument was a sockdologer that completely silenced his opponent.
  • - استدلال او پاسخ محکمی بود که رقیبش را کاملاً ساکت کرد.
• noun informal
  شخص یا چیز استثنایی، شخص یا چیز معرکه
  • - The performance given by the young actor was a sockdolager, leaving the audience in awe.
  • - اجرای این بازیگر جوان معرکه بود و تماشاگران را حیرت‌زده کرد.

  • - Michael Jordan was a sockdolager in the game of basketball.
  • - مایکل جردن در بازی بسکتبال استثنایی بود.