آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
    آخرین به‌روزرسانی:

    Soybean

    ˌsɔɪˌbiːn ˈsɔɪbiːn

    معنی soybean

    noun

    گیاه‌شناسی سویا (گیاه یک‌سال‌زی به نام Glycine max از خانواده‌ی pea که در آغاز بومی چین و ژاپن بوده)، سوژا، سوی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

    مشاهده
    noun

    دانه‌ی لوبیا مانند این گیاه، دانه‌ی سویا، لوبیای روغنی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد soybean

    1. noun the most highly proteinaceous vegetable known; the fruit of the soybean plant is used in a variety of foods and as fodder (especially as a replacement for animal protein)
      Synonyms:
      soy soya soya-bean
    1. noun Erect bushy hairy annual herb having trifoliate leaves and purple to pink flowers; extensively cultivated for food and forage and soil improvement but especially for its nutritious oil-rich seeds; native to Asia
      Synonyms:
      soy soya soya bean glycine-max soja soybean plant

    ارجاع به لغت soybean

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «soybean» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/soybean

    لغات نزدیک soybean

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    hang in there hardihood hardware hasta la vista have a good memory have a match have a taste have fun have misgivings about have to do with have no words for hazy memory health make a plea make a point زیاد شکر لیموناد گیسو دریا خرما آشپز آهو انگور مبل مدرسه بادکنک میز مه موشک