امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Telepathy

    təˈlepəθi təˈlepəθi
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    ارتباط افکار با یکدیگر، دوهم‌اندیشی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد telepathy

    1. noun ability to know another’s thoughts
      Synonyms:
      clairvoyance ESP extrasensory perception insight mind-reading parapsychology premonition presentiment second sight sixth sense spiritualism telepathic transmission telesthesia thought transference

    ارجاع به لغت telepathy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «telepathy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/telepathy

    لغات نزدیک telepathy

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return