رشید به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
رعنا، برومند
فونتیک فارسی
rashid
صفت
brave, of an elegant or tall stature, mature of legal age
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- ما چینی‌ها رشید و با پشتکاریم.
- We Chinese people are brave and industrious.
- پسرتان بسیار رشید و مودب است.
- Your son is so brave and polite.
مترادف و متضاد رشید
- بالغ، عاقل، کبیر
- بلندبالا، بلندقامت، خوش‌قدوقامت، رشیق
- دلیر، شجاع، گرد
ارجاع به لغت رشید
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «رشید» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/رشید
لغات نزدیک رشید
- - رشوه دادن
- - رشوه دادنی
- - رشید
- - رصد
- - رصد خانه