با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

ریم کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • چرک کردن
  • فونتیک فارسی

    rim kardan
  • فعل لازم
    to suppurate, to form pus, to fester
    • - زخم پایش شروع به ریم کردن کرد.

    • - The wound on his leg began to suppurate.
    • - مهم است که زخم را برای جلوگیری از ریم کردن تمیز و خشک نگه دارید.

    • - It is important to keep the wound clean and dry to prevent it from suppurating.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت ریم کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ریم کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ریم کردن

لغات نزدیک ریم کردن

پیشنهاد بهبود معانی